5- شانه دار مهاجم دریای خزر
Mnemiopsis در اوایل دهه 80 قرن بیستم، در دریای سیاه و در اواخر این دهه، در دریای آزوف شناسایی شد (روحی و همکاران، 1382). دقیقاً پس از ده سال از شناسایی این گونه در دریای آزوف، اوشیفتسف و کاماکین از کارشناسان مؤسسه علمی تحقیقاتی شیلاتی کاسپنیرخ، این شانهدار را در دریای خزر مورد شناسایی قرار دادند. اثرات مخرب این گونه در دریای آزوف فقط طییک سال برابر میزان آلودگیهای ناشی از فعالیتهای انسانی طی چهل سال گذشته بود (Kremer, 1976). براساس تحقیقات این گروه، این گونه در دریای آزوف مخربترین موجودی بود که زندگی ماهیان را نابود کرد.بر اساس برآورد دانشمندان و محققین آمریکایی در سال 1992، میزان خسارات وارده این گونه به ذخایر زنده دریای آزوف، سالانه 240 میلیون دلار بود ولی میزان خسارت در دریای خزر نسبت به دریای آزوف، به مراتب بیشتر میباشد (روحی و همکاران، 1382).بدون شک در آینده نزدیک، سیستم پلاژیک خزر جنوبی، میانی و بخش هایی از خزر شمالی، از بین خواهد رفت و اثرات مخرب این گونه در دریای خزر به مراتب بیشتر از اثرات مخرب آن در دریای آزوف میباشد (Kremer, 1976). بنابراین، ذخایر زنده از جمله شگ ماهی، کیلکا، کفال، ماهیان خاویاری و میدانهای غذائی آنها و در مجموع کل اکوسیستم دریای خزر با مشکلات عدیدهای مواجه میباشند.بر اساس نتایج دانشمندان و محققین، اگر روند نظارتی دقیقی در خصوص جمعیت Mnemiopsisدر دریای خزر صورت نگیرد، این حوزه آبی به عنوان یک حوزه منحصر به فرد شیلاتی، از بین خواهد رفت. با بررسیهای انجام شده، مشخص شد که میزان صید کیلکا ماهیان یک سال پس از ورود Mnemiopsisبه دریای خزر به طور قابل توجهی کاهش یافته است، به طوری که میزان تلفات 250 هزار تن برآورد شد. به طور کلی اهم دلایل رشد گسترده این مهاجم عبارتند از:
· سازگاری مناسب اکولوژیکی
· شوری، حرارت و اکسیژن مناسب
· تغذیه مناسب
· عدم وجود شکارچیان طبیعی
شانه دار مذکور در برابر کمبود غذا و اکسیژن مقاوم بوده و توانایی تحمل دامنه وسیع شوری و دما را دارد.بسیاری از این شانه داران در سطح آب زندگی میکنند، اما در مواقعی که دریا طوفانی و همراه با امواج شدید است قادرند به عمق آب رفته و در آنجا زیست نمایند.
هنگامی که غذای کافی در دسترس این موجودات باشد، به سرعت رشد میکنند. به طوری که در شرایط غذایی مناسب وزن جمعیت آن ها در مدت 2 تا 3 شبانهروز، دو برابر میشود. ولی زمانی که شرایط تغذیه مناسب نباشد، آهنگ رشد آنها کند میشود و وزن و طول بدنشان کاهش مییابد و به عبارت دیگر، رشد منفی دارند.
زنکیویچ در سال 1977، بر اساس مطالعات خود در زمینه ورود گونههای جدید به دریای خزر، رشد تیپیک این شانهدار را در اکوسیستمهای جدید آبی مورد بررسی قرار داد (Shiganova & Bulgakova, 2000). در این میان چندین فاز تحقیقاتی تعیین شد. فاز اول، دوره سازشپذیری گونههای جدید در حوزههای آبی جدید میباشد. در این دوره تعداد و میزان رشد آن ها کم است. سپس فاز دوم شروع میشود و گونههای جدید در این دوره به لحاظ فقدان رقیب و دشمن، تکثیر انبوه دارند. به عبارت دیگر، انفجاری بیولوژیک ایجاد میکنند و به دلیل رشد انبوه و اشباع شدن مسیرهای زیست آن ها، فاز سوم شروع میشود. در این دوره، روند رشد گونه جدید کند میشود و سپس در فاز چهارم، فراوانی گونه جدید در مدت زمانی کوتاه افزایش مییابد. در فاز پنجم، مقدار زیتوده آن کمی رو به کاهش میرود. در فاز ششم، دشمنان این گونه شکل میگیرند و به شکل رقیب وارد عمل میشوند به طوری که فراوانی و مقدار زیتوده آنها کاهش شدید خواهد داشت. در فاز هفتم، روند کاهش ذخایر آن ها کند میشود و نهایتاً در فاز هشتم، میزان فراوانی آن ها به تعادل می رسد.